بيش از يک قرن از آغاز خوانشهای روانكاوانه از هنر میگذرد و در طی این مدت استفاده از رویکردهای روانکاوانه (فروید، لکان و …) در خوانش آثار هنری فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. امواج انقلاب کپرنیکی فروید در روانشناسی ـکه به تولد روانکاوی انجامیدـ خیلی زود به سرزمین رازآمیز هنر رسید، آنگاه که فروید در رسالهی نویسندهی آفریننده و رؤیای هنر (1907) مدعی شد که سازوکارهای برسازندهی رؤیا، در آفرینش هنری نیز به همان قوت و قدرت عمل میکنند. سه سال بعد انتشار رسالهی جنجالی فروید دربارهی زندگی و هنر لئوناردو داوینچی سرآغاز بحثهای دامنهداری دربارهی کشف سوبژکیتیویتهی ناخودآگاه هنرمند شد و این رساله برای حدوداً نیم قرن به الگوی خوانشهای روانکاوانه از آثار هنری بدل گردید. در این دوره نویسندگان با ذرهبین روانکاوی به جستجو در زندگینامه و خاطرات شخصی هنرمند پرداختند تا منظرگاهی روانی را برای تحلیل آثار هنرمند بیابند.
پیوند میان هنر و روانکاوی پس از فروید دو مسیر متفاوت را طی میکند؛ نخست خوانشهای اسطورهمحور یونگ و پیروانش به مثابهی تجسد افکار، تصورات و عواطف جمعی یا به یک معنا نوعی ناخودآگاه جمعی سرکوبشده که به میانجی کهنالگوهایی مشترک در تاریخ فرهنگهای گوناگون حضور دارد. مسیری که در آن وظیفهی نویسنده کشف الگوها و مفاهیم مقرر و فروبستهای چون سایه، آنیما و آنیموس، نقاب و … در آثار هنری است. مسیر دوم شاهراه ناهموار لکان و لکانیهاست. هر قدر یونگ و پیروانش بر فاصلهگیری از فروید تأکید میکنند، در مقابل شعار همیشگی لکان، بازگشت به فروید است. با این حال، هر تکرار و بازگشتی پیشاپیش تفاوتی را در خود نهفته دارد و از اینرو بازگشت لکان به فروید نیز با سویههایی اساساً متفاوت همراه است. در کلیترین حالت این تفاوت بنیادین را میتوان پیرامون جایگزینی ساختارهای فرهنگی-زبانی به جای منظر پاتولوژیکال و زیستی فروید در نظر گرفت. لکان مطابق معمول آثار هنری را در نظام روانکاوانهاش ـکه مبتنی بر تثلیث سکولار ساحتهای خیالی، نمادین و واقع استـ تفسیر میکند و در آن تأکید، بیش از ارائهی تفسیرهای خلاقانه از آثار هنری، بر گشودن افقی تازه برای بازتعریف خود مسئلهی تفسیر این آثار است. مفاهیم لکانی مانند نگاه، آنامورفوسیس، ابژۀ کوچک a و …. به شکلی رادیکال خودِ تفسیر و زمینهی آثار هنری را مسئلهزا میکنند.
به باور استيون زد. لواين، خوانشهای روانكاوانه از آثار هنری به ويژه از آن رو اهميت دارند كه لايههای ناخودآگاه سوژههای بصری امروز را گرهگشايی كرده و عاقبت امكان رهايی او را فراهم میكنند. این کتاب تلاشی است برای تشريح دغدغههای هنری روانكاو فرويدی ژاک لكان كه با شعار معروف «بازگشت به فرويد» در پی آشكار ساختن بنيادهای هر پرسش و حقايق نهفته در پس هر اثر است.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار: چرا لکان؟
فصل اول: رمز داوینچی از منظر فروید
فصل دوم: رمز داوینچی از منظر لکان
فصل سوم: «شیئ» از دنیایی دیگر
فصل چهارم: ابژهی گمشده
فصل پنجم: تصویر چیست؟
فصل ششم: نشانگر بازنمایی
فصل هفتم: زن هستم یا مرد؟
سخن پایانی: لذت ببر!