Enter your email Address

سه شنبه, آذر ۱۴, ۱۴۰۲
  • ورود
  • ثبت نام
Apparatuss
  • صفحه اصلی
  • هنر
    • سینما و هنرهای نمایشی
    • معماری و هنرهای تجسمی
    • هنرمندان امروز
  • فلسفه
  • ادبیات
    • شعر و داستان
    • نقد ادبی
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
    • پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت
    • پرونده‌ی ویژه‌‌ی فیلم هجوم
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
آپاراتوس
بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه

شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری

facebook.com/apparatusst.me/apparatuss_sapparatuss@apparatuss.comapparatuss.com
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری
شهامتِ هیچ ­چیز نبودن | نقاشی‌های بردیا حیدری

گمان می‌­کنم که آن­چه ما را وامی‌­دارد هنوز نقاشی کنیم ــ‌یعنی روی سطح رنگ بمالیم‌ــ اُمیدی ناموجّه، ولی هنوز پابرجاست به این که شاید از این راه، پیچیدگیِ وازننده­‌ی زندگی و روانمان بر روی سطح سامان و آرام یابد. غافل از این­که با هر کوشش در این راه، خود را در محاصره‌­ی دیودیسی‌­هایی صد بار دل­‌آشوب‌­تر از زندگیِ روزمره و جهانِ امورِ واقع خواهیم یافت. ولی آیا از این محاصره پا پس خواهیم کشید؟ آیا راهِ آمده را بازخواهیم گشت؟ نه؛ بلکه با موی راست ­شده و تنِ یخ‌­کرده، با قلبِ پرتپش و سرِ به ­دَوَران ­افتاده به دلِ تشویش خواهیم زد. تازه آن ­هنگام است که نکته­‌ای باز هراس‌­آورتر ــ‌تاریک­ترین راز‌ــ آرام ­آرام برایمان روشن می‌­شود: مبادا آن انگیزشِ مبهمی که در آغاز ما را به حرکت انداخته بود، همانی که به پندارِ ما میل به سامان­دهی و آرامش می‌­آمد، در هسته و حقیقتِ خود میلی رام‌­ناپذیر به خُردشدگی و دیوخویی بوده باشد؟ شاید آری و شاید نه.

در حقیقت، بیش­تر گرایش دارم – و همه‌­ی جهد و آرزویم در این راه است – که بگویم «نه». ولی نمی‌­دانم این «نه» را چگونه باید گفت که باز به صورت‌بندی­‌ای زُهدفروشانه از آموزه‌­ی نخ­‌نمای «وحدت در کثرت» بدل نشود. پس تا­جای ­ممکن همان­گونه می­‌گویم که عمل می­‌کنم؛ هنگامی ­که رنگ زیرِ دست می­‌آید و روی پالِت ساخته می‌­شود، و حتی درست در لحظه­‌ی به کار گرفته شدن، میانجی‌­ای اثیری برای بازنمودنِ شیءها نیست، بلکه شیئی است در میانِ شیء­های دیگر، با این تفاوت که از قابلیتِ مالانده شدن بر روی سطح برخوردار است. جسمی است در کنارِ دیگر جسم‌­ها، که اکنون به‌­میانجیِ یکی از همین جسم­‌ها، یعنی جسمِ انسانیِ ما، از این­جا برمی­‌خیزد و آن­جا می­‌نشیند. پس رنگ بر روی پالت مانندِ خمیرِ نان است هنگامِ کوفته و ورزیده شدن: چیزی است در آستانه­‌ی پُرافسونِ یافتنِ ریختی نو. ولی دریغ که زود، زشتی و کژریختی نیز در همین میان رُخ خواهند نمود.

اگر بپذیریم که خمیرمایه‌­ی روانِ ما که همه­‌ی جهان را عمل می‌­آوَرَد، هنگامِ آفرینشِ هنری دوچندان کارساز است، آن­گاه جای شگفتی نخواهد بود اگر دیودیسی‌های هنر از دیودیسی­‌های جهان مشوّش‌­کننده­‌تر و تودر­تو تر باشند. خمیرِ زندگی، با همه‌­ی رنگ­ها و خط­‌ها، در دستِ نقاش حباب­ حباب می­‌ترکد و وامی­‌رود. چه درمانده است او! چه توانِ خُردکننده‌­ای تنها برای انباشتنِ این همه آشفتگی و پیچیدگی روی یک سطحِ کران­مند لازم است؛ چه رسد برای آفریدنِ فُرمی فَرساخته و سرمدی… پس استتیکِ او به ­ناگزیر استتیکِ ویرانی و فروپاشیدگی خواهد بود. آیا این مایه­‌ی لذّتِ اوست؟ بله! زیرا او در ویرانیِ اثر، درماندگی و شکنندگیِ خود را بازمی‌­یابد. ولی آیا هـمین لـذّتِ ویرانی انگیزه و غایتِ کـارِ او بوده؟ نه! گواهِ این «نه» کوشـش و اشـتیـاقِ بی­آرامِ اوسـت در این راه که آفریده­‌ی ازریخت­‌افتاده‌­اش باز به نحوی، تعالی‌­یافته از چیزهای پیرامون باشد. و هست. ببینید: رنـگ از جمعِ جسم­‌ها برمی­‌خیزد و می­‌رود می­‌نشیند روی بوم؛ رنگ از میانِ گیاهان برمی­‌خیزد و می‌­شود گیاهِ نقاشی، از میانِ کانی­‌ها برمی­‌خیزد و می­‌شود صخره­‌ی نقاشی، از بدن­‌ها می­‌آید و می­‌شود گوشت و دنده‌­ی نقاشی. ولی آن­ هنگام ­که رنگ از چیزی بیـنابینِ این­‌ها برخاسـته باشد، یعنی از چیزی بی‌­نام و بیرون از توجّهِ ما، آن­گاه بر روی بوم می­‌شود هیچ­ چیزِ نقاشی­ شده.و تعالیِ نقاشی همین­ است: این که در نقاشی، ریخـت­‌ها شهـامتِ هیچ ­چیز نبودن دارند. به ­این­ ترتیب سنگ و گوشت و گیاه – هرقـدر تکه ­تکه شده و هیـولاوش، هرقدر ملتهب و لرزان – رویِ سـطحِ بوم، در مرزِ چیزی بودن و هیچ ­چیز نبودن یـک­دستی و قرار می‌یابند.

بردیا حیدری 

 

برچسب ها: بردیا حیدرینقاشیهنرمندان امروز
اشتراک گذاریاشتراک گذاریارسالارسال

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اُدی
شعر و داستان

اُدی

از نهفتگی چند فازی تا عینیتِ چندریتمی: ریتم و رابطه در سیموندون و وایتهد
فلسفه

از نهفتگی چند فازی تا عینیتِ چندریتمی: ریتم و رابطه در سیموندون و وایتهد

عالم‌شمول‌هایِ اجرا؛ یا، بازیِ استهلاکی
فلسفه

عالم‌شمول‌هایِ اجرا؛ یا، بازیِ استهلاکی

حقیقت در فلسفه‌ی نیچه و داستایوفسکی
فلسفه

حقیقت در فلسفه‌ی نیچه و داستایوفسکی

خنده و عشق
فلسفه

خنده و عشق

حقوق کلیهٔ مطالب برای آپاراتوس محفوظ و نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

بدون نتیجه
مشاهده همه نتیجه
  • صفحه اصلی
  • هنر
    • سینما و هنرهای نمایشی
    • معماری و هنرهای تجسمی
    • هنرمندان امروز
  • فلسفه
  • ادبیات
    • شعر و داستان
    • نقد ادبی
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
    • پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت
    • پرونده‌ی ویژه‌‌ی فیلم هجوم
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما

حقوق کلیهٔ مطالب برای آپاراتوس محفوظ و نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

خوش آمدید!

ورود به حساب کاربری خود در زیر

رمز عبور را فراموش کرده اید؟ ثبت نام

ایجاد حساب جدید!

پر کردن فرم های زیر برای ثبت نام

تمام زمینه ها مورد نیاز است. ورود

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز عبور خود وارد کنید.

ورود