Enter your email Address

دوشنبه, بهمن ۱۰, ۱۴۰۱
Apparatuss
  • صفحه اصلی
  • هنر
    • سینما و هنرهای نمایشی
    • معماری و هنرهای تجسمی
    • هنرمندان امروز
  • فلسفه
  • ادبیات
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
    • پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت
    • پرونده‌ی ویژه‌‌ی فیلم هجوم
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما
نتیجه ای وجود ندارد
مشاهده همه نتیجه ها
  • صفحه اصلی
  • هنر
    • سینما و هنرهای نمایشی
    • معماری و هنرهای تجسمی
    • هنرمندان امروز
  • فلسفه
  • ادبیات
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
    • پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت
    • پرونده‌ی ویژه‌‌ی فیلم هجوم
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما
نتیجه ای وجود ندارد
مشاهده همه نتیجه ها
آپاراتوس
نتیجه ای وجود ندارد
مشاهده همه نتیجه ها

درختزار کژشکل

کریستن آلوانسون | رامین اعلایی
صفحه اصلی پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت

درختزارِ کژشکل

در میان متون منتشر شده و رساله‌هایی که درباره‌ی تراتولوژی[1] و رمزشناسی حیوانات نگاشته شده، یک اثر بیش از دیگران تأثیرگذار بوده است: هیولاها و اعجوبه‌ها نوشته‌ی آمبروز پار! کتابی مربوط به قرن شانزدهم میلادی. پار یک جراح برجسته‌ی فرانسوی، جراح سلطنتی هنری دوم، فرانسیس دوم، چارلز نهم و هنری سوم بود. پار هیولاها و اعجوبه‌ها را زمانی نوشت که تراتولوژی یه یکی از مشغله‌های پنهانِ علم پزشکی قرون وسطی تبدیل شده بود. این کتاب -که پار آن را مشخصاً به عنوان یک جراج نوشته است- مدلی جبری و طبقه‌بندی شده از انواع هیولا است. از نظر پار -به عنوان دانشمندی که باور داشت رساله‌ی تراتولوژی او می‌بایست همچون یک رفرنس در پژوهش‌های پزشکی گنجانده شود- مسئله‌ی طبقه‌بندی بیشتر از خود هیولاها و کژشکلی‌ها تغییر شکل می‌دهد و عوض می‌شود. به واقع مصائب به ارث رسیده از قرون ‌وسطی در باب معماهای دینی، نیروهای خفیه و جانوران خارق‌العاده به راحتی قادر به سازگاری با چاره‌سازی‌های رنسانس نیست‌اند. از این رو، برای پار آنچه در واقع هیولایی است، خودِ طبقه‌بندی ا‌ست: چگونه می‌توان با یک نظم یا طبقه‌بندی هیولایی همه‌ی شیاطین، موجودات چموش و سرکش، کژشکلی‌های اهریمنی و شگفتی‌های الهی را همچون یک گلّه یک‌جا جمع کرد؟

درختزارِ کژشکل

«طبقه‌بندی به منزله‌ی امر هیولایی»، «سلسله مراتب به منزله‌ی کژشکلی»، «دسته به منزله‌ی نظم شیزوفرنیایی» و «درخت به منزله‌ی چیز عجیب[2]» همه و همه می‌توانند به عنوان منش‌نماییِ جزئی سیستم تراتولوژی پار باشند. سیستمی که در آن به منظور مقابله با معمای کژشکلی‌ها، هیولاها و اعجوبه‌ها، اجزایی همچون (I) تکینگی، (II) صفحه‌ها[3] [سطح‌ها] و (III) نیروها می‌توانند یک مدل پارافیزیکی از طبقه‌بندی بسازند. در این مدل نیروها از زمینه‌ها یا حوزه‌های مختلفی نشأت می‌گیرند که تماماً از نیروهای ماورالطبیعی خفیه و نیروهای مکانیکی-فیزیکی متفاوت‌اند؛ در سیستم پار، غالب طبقه‌بندی‌ها از تعامل بین این عناصر شکل می‌گیرند و همدیگر را کامل می‌کنند. این فعل و انفعالات شامل اعمال نیروها به صفحه‌ها، همجوشی نیروها با یکدیگر و یا درگیری نیروهای خاص با تکینگی است. با این حال، نیروی الوهیت[4] یا تکینگی به تنهایی قادر به توسعه دادن طبقه‌بندی است. این عناصر می‌توانند سیزده علت بسازند که باعث ایجاد ناهنجاری شوند. با توسعه‌ی طبقه‌بندی، پار این علت‌ها را به چهار گروه دیگر تقسیم می‌کند که بر اساس آن‌ها کژشکلی‌ها مشخص می‌گردند: (i) علت‌های شگفت‌انگیز، (ii) علت‌های هیولایی، (iii) علت‌های مثله‌گی و بی‌اندامی و در نهایت (IV) علت‌های فریب‌آمیز. علت‌های شگفت‌انگیز مواردی هستند که به دخالت مستقیم خداوند مربوط می‌شوند و خود به دو نوع (1) خشم و (2) جلال و جبروت خدا تقسیم می‌‌گردند. علت‌های هیولایی از هم‌آمیختگی نیروهای مختلف یا اعمال نیروهای مختلف بر روی سطوح خاص ناشی می‌شوند؛ آن‌ها (3) بذر [تخمک] بسیار زیاد، (4) بذر کم و (5) تخیل مادر در دوران بارداری هستند؛ ختنه بیشتر با اِعمال نیروهای مکانیکی -یا مستقیماً بر روی جنین و یا از طریق رحم- ایجاد می‌شود؛ بقیه از نیروهای بیولوژیکی‌ای سرچشمه می‌گیرند که خود به دو منبع تقسیم می‌شوند: میان‌گونه‌ای و ارثی. مثله‌گی شامل (6) تغییر شکل یا کوچک شدنِ رحم، (7) وضعیت بدن مادر در دوران بارداری، (8) فشار غیر طبیعی، ضربات و یا حتی دمیده شدن هوا به درون رحم، (9) بیماری‌های ارثی یا تصادفی، (10) بذر فاسد، (11) مخلوط شدن بذرهای متعلق به گونه‌های مختلف است. دسته چهارم علت‌ها، علت‌های فریب‌آمیز، کاملاً مربوط‌ند به نیروهای غیبی: (12) به واسطه‌ی تصنع و نیرنگ بیچارگان شریر، (13) شیاطین و البته خود شیطان. از میان این سیزده علت، علت 11 و 13 می‌توانند یک اتحاد طبقه‌ای ایجاد کنند –  یعنی علت‌های ناشی از برداشت‌های غیر طبیعی (13a)، و علت‌های مربوط به بذرها (3، 4، 10، 11) می‌توانند با یکدیگر ادغام شوند و شاخه‌ی دیگری ایجاد کنند که علت آن بذرهای غیرطبیعی است (13b). به همین ترتیب، پار شاخه‌های غیرطبیعی بیشتری را به طبقه‌بندی خود اضافه می‌کند. با اینکه پار مختصراً به هیولاهای آفریقایی و اقیانوسی می‌پردازد، اما همچنین تأکید دارد که منشاء هیولاها باید پنهان بماند، و این اشاره‌ای است به جوهر رمزنگاری هیولاها.

درختزارِ کژشکل

درختزار کژشکل طرحی شماتیک است که با برداشتی از سیستم طبقه‌بندی پار اجرا شده است. این درختزار -با در نظر گرفتن طبقه‌بندی به منزله‌ی ایده‌ای هیولایی- دربردارنده‌ی همه‌ی هیولاها، اعجوبه‌ها و کژشکلی‌ها است، درخت‌واره‌ای متکبرانه در سنت درخت‌های اولیه‌ی معرفت، عنصرها، شیاطین و اجرام آسمانی. سنتی از توزیع درخت‌واره‌ای که در آن ایده‌ی درخت در نسبت با دو عمل انقباض و انبساط، با دو «تا»، یعنی ریشه و شاخه نشان داده می‌شود. در مدل‌های درخت‌واره، درخت یک کلیت دوبخشی نیست، بلکه رابطه‌ای است متناسب مابین عملیات زیرزمینی و بلندمرتبه؛ آن همچنین جاودان‌سازی نامتقارن‌ها یا کژشکلی‌ها در تقابل با تقارن یا فرم است. رابطه‌ی غیر دوگانگی مابین ریشه و شاخه توسط تنه به عنوان قسمت میان-زمینیِ مدل مشخص می‌گردد. با توجه به اینکه درخت نسبتی است مابین عملیات زیرزمینی و بلندمرتبه، قادر است بدون از میان بردن رأس‌های خود، بی‌نهایت بار تغییر شکل دهد. از این رو و به عنوان بخشی از نسبت بین ریشه و شاخه‌ها، می‌توان تغییرات جدیدی را در محدوده‌ی موجود ایجاد کرد که توسط دو قطب، ریشه و شاخه مشخص شده است. تصویر درختان پوک و توخالی [حفره‌دار] نمونه‌ای قابل قبول از این ظرفیت عظیم برای از شکل انداختن است. درختان توخالی غالباً در تصاویر و نقاشی‌های سبک گروتسک و حکاکی های تزئینی ملهم از آرابسک[5] قرن شانزدهمی ظاهر می‌شوند، که البته خود وام‌دار ایده‌ی درخت نارون مرده در نقاشی‌های رنسانس ایتالیایی‌ست. یک حکاکی قرن سیزدهم در نمونه‌ای از کتاب‌های Ornamentale VorlageBlätter [پیش‌نویس‌های تزئینی، کتاب تذهیب][6] خلق شده توسط مجسمه‌ساز و طراح فلاندی کورنلیس فلوریس دوم[7]، درختی را نشان می‌دهد که در اصل یک درخت نیست بلکه آلت بازی طبیعت است. با ارجاع به میوه‌ی ممنوعه‌ی باغ عدن، درخت فلوریس صاحب شکوفه‌هایی است که ثمره‌اشان شیاطین، هیولاها و مارها هستند. این به واقع نوعی پوکی و میان‌تهی بودن است که صرفاً در ظاهر، بار درخت بودن را به دوش می‌کشد.

درختزارِ کژشکل

درختزارِ کژشکل

درختزارِ کژشکل

در هر حال نیروها و سطوح جدیدی به درختزار کژشکل اضافه شده‌اند که علت‌های کژشکلی سیستم طبقه‌بندی پار را ارتقا می‌دهند. درختزار کژشکل از پنج نیرو و دو سطح [صفحه] تشکیل شده است، که نیروهای آن عبارت‌ند از: (1) نیروهای بیولوژیکی ارثی، (2) نیروهای بیولوژیکی بین-نوعی [نوع جانوری][8]، (3) نیروهای مکانیکی، (4) نیروهای خفیه و (5) نیروهای ژئوپاتیک [زمین‌بیمار]. صفحه‌ی دیفرانسیل و صفحه‌ی ژئومکانیک سطوح پذیرای نیروها هستند. صفحه‌ی ژئومکانیکی مستقیماً و بی واسطه در تولید ناهنجاری‌ها و هیولاها نقشی ندارد، اما همان قادر است که دو نیروی مختلف را به هم متصل کند و باعث ناهنجاری گردد: صفحه‌ی دیفرانسیل بیانگر مرحله‌ی جنینی تفکیک سلول است. ضربه یک نیروی مکانیکی است؛ که اگر در حین تفکیک جنینی سلول به رحم اعمال شود، می‌تواند باعث کژشکلی در جنین و در نتیجه، نوزاد تازه متولد شده گردد. به عنوان مثال، یک شوک مکانیکی منتقل شده به بذرهای اندام می‌تواند بعدها باعث شود که کودک هفت انگشت در هر پا داشته باشد، در حالی‌که هیچ آرنجی ندارد، زیرا که بذرهای اندام در خود انگاره یا در اصل نقشه‌ی کار انگشتان پا و آرنج را دارند که بعدها به انگشتان پا و آرنج واقعی تبدیل می‌شوند. اعمال بیش از حد یا ناخواسته‌ی نیروهای مکانیکی بر روی جنین ممکن است باعث ایجاد دسته‌ای از ناهنجاری‌ها همچون قطع عضو یا مثله‌گی اندام شود. در درختزار کژشکل، عجایب با تکینگی‌هایی همچون دخالت مستقیم خدا ایجاد می‌شوند. موارد کژشکلی یا وارونگی اندام‌های داخلی –در بهترین حالت اگر کشنده نباشند- معمولاً با دخالت مستقیم خداوند در ارتباط بوده و شگفت‌آور تلقی می‌گردند. ژان ماسه، نظامی هفتاد و دو ساله، که پس از مرگ کالبدشکافی شد، یک نمونه‌ی کامل از سیتوس وارونه[9] بود، این‌گونه که قلب و طحال او در سمت راست بدن‌اش قرار داشت و کبدش در سمت چپ. جوزف-گیشار دوورنی[10]، آناتومیست فرانسوی، پرونده‌ی ماسه را اعجاب آور خواند زیرا که کژشکلی داخلی اصلی در جنین به گونه‌ای اتفاق افتاده بود که باعث مرگ یا مثله‌گی اندام ماسه نشود.

درختزارِ کژشکل

نیروهای خفیه شامل طیف گسترده‌ای از تأثیرات و تبعات از جمله تخیل، الکتریسیته ، نیروی اُدی و مغناطیسی، تأثیرات شیطانی و … است. رحم، طبق مدل‌های تراتولوژی عصر رنسانس، عضوی مشتاق اثرپذیری از نیروهای خارجی است[11]. هر احساس یا نیروی مبهمی که به سمت یک زن هدایت می‌شود توسط رحم جذب می‌گردد. نمونه‌ی کلاسیک قرون وسطایی تأثیر پنهان تخیل بر روی جنین «زنی را نشان می‌دهد که در هنگام بارداری بیش از اندازه به یک میمون نگاه می‌کند و در نتیجه نوزادی با موهای سیاه ضخیم که کل بدن و حتی داخل دهان را پوشانده است، به دنیا می آورد.» نیروهای خفیه قادرند با نیروهای دیگر در هم آمیزند و باعث کژشکلی گردند. از این رو، نیروهای خفیه بیشتر درگیر کژشکلی‌های فریب‌آمیز هستند. به عنوان مثال، برق به عنوان یک نیروی خفیه می‌تواند با یک نیروی مکانیکی ترکیب شده و فریب دهد. از همین رو هم هست که یک خفاش مادر که به‌گرمی بچه‌اش را با سینه‌اش از راه سیم برق تغذیه می‌کند، برقکُش می‌شود. به واقع در اینجا پیوند هاپتیکی [لامسه‌ای] مکانیکی مابین مادر و کودک توسط برق تسخیر شده است؛ و از این رو، یک تماس مادرانه به یک فریب هیولایی تغییر شکل داده است (نگاه کنید به عکس‌ها). نیروهای خفیه و غیبی همچنین می‌توانند برای ساخت فریب‌های بعدی بر روی خود کار کنند. شخصی که مدت مدیدی را در تاریکی مطلق گذرانده است قادر است که تا تصویری روح مانند که به تنه یا پشت سرش متصل است، نفوذ کند [و خود را از پشت سر ببیند]. چنین فریب‌های روح‌مانندی ممکن است به شکل سر دوم، یا یک دوقلوی کژریخت و به‌هم‌چسبیده باشد. این فریب‌های آئوریک [شبح‌‌طور] یا پروتو-اکتوپلاسمی [پیشابرون‌مایه‌ای] معمولاً با ریشه‌های اُدی، مغناطیسی یا سایر موارد خفیه همراه هستند[12]. نیروهای خفیه همچنین قادر به اتصال با تکینگی یا تغییر اراده‌ی خداوند برای فریب دادن هستند. یک ساکوبوس[13] می‌تواند با مردی که خوابیده، رابطه‌ی جنسی برقرار کند و رویای مرد بودن او را به بیدار شدن به شکل یک سوسک تبدیل کند.

درختزارِ کژشکل

در تراتولوژی خاور دور، به ویژه چینی‌ها، هیولاها می‌توانند از طریق ترکیب نیروهای زمینی و تأثیرات غیبی یا خفیه زنده شوند. یک نیروی ژئوپاتیک یا تنش غالباً بر حسب اشعه‌های مضر زمین، متصل به میدان‌های الکترومغناطیسی، خطوط گسل، مواد معدنی، غارهای زیرزمینی و غیره تعریف می‌شود. این نیروها می‌توانند با نیروهای خفیه‌ای که بر سطح ژئومکانیکی تأثیر می‌گذارند و باعث کژشکلی‌ای منحصربفرد می‌شوند، ترکیب گردند. پسری که در آغاز دوران بلوغ بر روی خط لای[14] یا سایر خطوط انرژی راه می رود، می‌تواند تحت تأثیر اشعه‌های زمینی و غیبی‌ای قرار گیرد که ممکن است او را دیوانه کنند و یا سرعت رشد استخوان‌های او را افزایش دهند، چنان که سرش بزرگتر از حد معمول گردد و رشدش هرگز به پایان نرسد. در تراتولوژی چین مواردی از زنان باردار مشاهده شده است که پس از قرار گرفتن در مکانی خاص همچون یک محراب تاریخی برای قربانی کردن انسان‌ها یا خانه‌ای با سابقه‌ای تاریک، نوزادانی بسیار کژشکل به دنیا آورده‌اند. از آنجایی که این کژشکلی‌ها به واسطه‌ی دو یا چند نیروی مبهم خلق می‌شوند، در گروه فریب‌های متعدد دسته‌بندی می‌گردند. دو نیروی آخر، نیروهای بیولوژیکی ارثی و نیروهای بیولوژیکی بین-نوعی، تا-های ارگانیک درخت را ایجاد می‌کنند، چنان که نیروهای غیرارگانیک بتوانند بر روی آن‌ها رشد کنند و شکوفا ‌شوند. ادراکات [دریافت‌های] غیرطبیعی مابین خوک‌ها و انسان‌ها یا مورچه‌ها و شیرها از جمله کژشکلی‌های بیولوژیکی بین نوعی هستند. حال آنکه کژشکلی به واسطه‌ی یک بذر فاسد متعلق است به نیروهای ارثی یا نیروهای مرتبط با نژاد یا تبار. در واقع درختزار کژشکل نشان‌‌دهنده‌ی نسبت شاخه‌های آن به ریشه‌های آن، و بازوهای غیرارگانیک به ضمایم ارگانیک است. هیولاها، فریب‌ها، شگفتی‌ها‌، مثله‌گی‌ها و فریب‌های چندگانه از ثمرات این رابطه‌ی متناسب‌ند.

درختزارِ کژشکل


[1] Teratology: مبحث شناسایی جنین ناقص‌الخلقه
[2] lusus naturae به معنای freak
[3] صفحه یک نقشه است. یک نمودار یا به قول دلوز ماشینی انتزاعی. صفحه یک مفهوم نیست. بلکه جایگاه یا شکلی است که برطبق آن تکینگی‌ها و نیروها چیده می‌شوند و حرکت می‌کنند. به واقع تنها در صورت وجود یک صفحه‌ی نظم‌دهنده است که سیستمی در مقام یک مدل می‌تواند ظهور کند. م. ف
[4] force of Godhead
[5] Arabesque: (برگرفته از کلمۀ «عَرَب») نوعی روش تزیین در هنر طراحی اسلامی با به‌کارگیری اشکال گیاهان درهم پیچیده و نقش و نگارهایی با خطوط پیچ‌درپیچ. این شیوه در نقاشی، تذهیب، قالیبافی، گچ‌بری، کاشی‌کاری، سفالگری و قلمزنی اسلامی، کاربرد فراوان یافت. نقوش انواع شاخه‌ها، برگ‌ها، گل‌ها به‌شکلی دور از طبیعت، اساس شیوۀ آرابسک است. طرح این شاخه‌ها گاه پیچ‌درپیچ و گاه موج‌دار است که با برگ‌ها پیوند دارند و به‌طور مکرر نقش می‌شوند؛ سطح برگ‌ها گاهی مستوی، گاه منحنی، گاه گرد و گاه نوک‌تیزند، امّا از شاخه جدا نیستند. نقوش آرابسک دو اصل کلی دارند که هرگز از آن جدا نیستند، یکی تکرار موزون اجزای طرح اصلی که به تصاویر تعادل و تکامل می‌بخشد و دیگری پرکردن تمام سطح تصویر از همان اجزای مکرر و تزیینی. طرح‌های آرابسک در زمان بنی‌امیه خام و ابتدایی بود، امّا در دوره‌ی عباسیان و در زمان حکومت مسلمانان بر اسپانیا پیشرفت کرد و در زمان سلجوقیان و فاطمیان به اوج خود رسید. در این میان طراحان ایرانی، ترک و عرب از سرآمدان طراحان این شیوه بودند. از قرن پانزدهم به بعد این شیوه‌ی طراحی از طریق اسپانیا به دیگر کشورهای اروپایی راه یافت. این شیوه طراحی در هنر رقص به‌ویژه در باله نیز جلوه نموده است و آن پُز یا ژستی است که برای اجرای آن رقصنده بر روی یک پای خود که آن را خمیده و یا راست نگه داشته، می‌ایستد و ‌پای دیگر خود را صاف و مستقیم به پشت می‌برد. دست‌ها هماهنگ با یکدیگر به حالتی قرار می‌گیرد که میان نوک انگشتان دست و پنجه‌ی پاها بیشترین فاصله پدید می‌آید. ژست آرابسک یکی از حالت‌های بنیادین در باله است. این شیوه در موسیقی به قطعه‌ای اطلاق می‌شود که خصوصیتش ملودی پرزرق‌وبرق و تزیینی آن است. م.ف
[6] همان template sheets؛ طرح‌های آماده‌ای که برای تزئین کتاب‌های قدیمی استفاده می‌شد. م. ف
[7] Cornelis Floris II
[8] inter-specific biological forces
[9] situs inversus
[10] Joseph-Guichard Duverney
[11] بنا بر متون رنسانس، اگر تخمک زنانه ثمر ندهد با همان عطشی که دارد تخمیر خواهد شد، خواهد پوسید، و به جانوری موذی بدل خواهد شد که یا رحم را خواهد بلعید یا از شکلش خواهد انداخت.
[12] نیروی اُدی نامی است که در قرن نوزدهم توسط کارل فون رایشنباخ به یک نیروی حیاتی فرضی، شاری حیاتی که از مواد حیاتی نشأت می‌گیرد و مشابه جزیان الکتریسیته و مغناطیس است، داده شد. نیروی اُدی بیشتر در دهان، دست‌ها، پیشانی و استخوان سر ظاهر می‌شود و توزیع قوانین متفاوتی نسبت به جریان الکتریسیته دارد: پدیده‌های ادیلو-لومینوس که تا حد زیادی بر روی سطوح فلزی ظاهر می‌شوند (الکتریکی یا ایزوله‌نشده)، همچون جریان‌های الکتریکی به سطح فلز نمی‌چسبند، اما مانند شفق قطبی بر روی زمین جریان می‌یابند. جریان‌های اودیلیک نه صرفاً بر روی نقاط یا کناره‌های بدن، که حتی بر روی اجسام دندانه‌دار نیز جریان دارند. «بلورهای بزرگ: الکتریسیته یک نقطه را برای خروج ترجیح می دهد.» (کارل فون رایشنباخ)
[13] ساکوبوس(مونث) یا اینکوبوس(مذکر) موجودی است که گاهی «یک شیطان» در نظر گرفته می‌شود و در اغوا کردن انسان‌ها بسیار توانمد است. ساکوبوس‌ها ابتدا در رویاها دیده و سپس به صورت فیزیکی پدیدار می‌شوند. هیچ‌کدام از این موجودات خشن نیستند، بلکه صرفاً به واسطه‌ی جذب انرژی مردان و زنان -تا زمان فرسودگی یا مرگشان- زندگی می‌کنند. م. ف.
[14]  Leyline: خطوط لای به ترازبندی مستقیم در میان ساختارهای مختلف تاریخی و نشانه‌های برجسته اشاره دارد. این ایده در اوایل قرن بیستم در اروپا توسعه یافت و پیروانی سرسخت پیدا کرد. آن‌ها عموماً معتقد بودند كه این خطوط توسط جوامعی باستانی كه عامدانه ساختارهایی را در كنار آن‌ها بنا می‌كردند، به وجود آمده است. از دهه‌ی 1960، اعضای جنبش‌هایی از قبیل «رمز و رازهای زمین» و دیگر سنت‌های خفیه معمولاً بر این عقیده بودند که چنین خطوطی «انرژی زمین» را مشخص می‌کنند و به عنوان راهنمای وسایل نقلیه‌ی بیگانه مورد استفاده‌ی آن‌ها قرار می‌گیرند. در این میان البته باستان‌شناسان و دانشمندان پیوسته در طول تاریخ، خطوط لای را نمونه‌ای از باستان شناسی و علم کاذب و دروغین می‌دانند.
اما ایده‌ی «لای» به عنوان مسیرهایی مستقیم که به یکدیگر متصل می‌شوند، ابتدا توسط آلفرد واتکینز، باستان‌شناس آماتور انگلیسی، در دهه‌ی 1920 مطرح شد. واتکینز در کتاب «مسیرهای مستقیم» استدلال كرد كه می‌توان بین ساختارهای مختلف ادوار تاریخی، خطوطی مستقیم قائل شد که در اصل نمایش‌گر راه‌های تجاری ایجاد شده توسط جوامع باستانی انگلیس است. این ایده، اگرچه همان زمان از سوی جمعی از عوام پذیرفته شد، اما در نهایت هرگز مقبول نهادهای رسمی باستان‌شناسی انگلیس نیفتاد و از این رو موجبات افسردگی و ناامیدی واتکینز  را فراهم آورد. م. ف

 

ترجمه مقاله Arbor Deformia

مجله Collapse Volume IV Concept Horror

برچسب ها: آپاراتوسآمبروز پارپرونده وحشتتراتولوژیخط لایرامین اعلاییقرون وسطیکریستن آلوانسونوحشت
پست قبلی

رتوریک بدن­‌های آسیب­‌پذیر در سینمای وحشت

پست بعدی

ف مثل فاشیسم

پست بعدی
ف مثل فاشیسم

ف مثل فاشیسم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

براندازی سرمایه‌داری و ایمان کور

براندازی سرمایه‌داری و ایمان کور

دوزخ خورشیدی و مغاک زمینی

دوزخ خورشیدی و مغاک زمینی

بدن‌های اروتیک؛ فانتزی در دوردست و امکانات سینماتوگرافیک

بدن‌های اروتیک؛ فانتزی در دوردست و امکانات سینماتوگرافیک

مطالب تصادفی

هیولا

هیولا

از مسیح تا بورژوازی

از مسیح تا بورژوازی

داستان یک اسطوره: «تراکینگ شات در کاپو»

داستان یک اسطوره: «تراکینگ شات در کاپو»

تراژدی و منطق مدوّر زمان

تراژدی و منطق مدوّر زمان

مقدمه‌ای بر تحلیل فیگورال در سینما

مقدمه‌ای بر تحلیل فیگورال در سینما

  • صفحه اصلی
  • هنر
  • فلسفه
  • ادبیات
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما
آپاراتوس
هنر, فلسفه, ادبیات

حقوق کلیهٔ مطالب برای آپاراتوس محفوظ و نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

نتیجه ای وجود ندارد
مشاهده همه نتیجه ها
  • صفحه اصلی
  • هنر
    • سینما و هنرهای نمایشی
    • معماری و هنرهای تجسمی
    • هنرمندان امروز
  • فلسفه
  • ادبیات
  • معرفی کتاب
  • پرونده‌ی ویژه
    • پرونده‌ی ویژه‌ی وحشت
    • پرونده‌ی ویژه‌‌ی فیلم هجوم
  • درباره‌ ما
  • تماس با ما

حقوق کلیهٔ مطالب برای آپاراتوس محفوظ و نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

وارد حساب کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟ ثبت نام

برای ثبت نام فرم های زیر را پر کنید

همه فیلد ها الزامی هستند. ورود

رمزعبور خود را بازیابی کنید

لطفاً نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای تنظیم مجدد رمز خود وارد کنید.

ورود