به حرکت درآمدن جامدات و از بین رفتن نگاه تکسوی بر برداشتها و رخ در رخ زیست ایستادن. سکون، نبایدِ بودن است. که همه چیز در حرکت معنا پیدا میکند. حال موضوع به، به حرکت درآوردنِ فِریمی ثابت مختصر میشود.
ما به هست آلودهایم، آری.
ــ اخوان
exnim [exanimate]: نام مجموعهای در سبک امپرسیونیسم بوده که کوشیده بر حفظ تعادل بین رنگ و تحرک برای خلق معنا تمرکز کند.
گاه، محدود به تحرک تصویر نبوده و کوشیده شده در بیتحرکیِ سوژه معنایی ایجاد شود و گاه که تصویر در تحرک است معنا بازندگی-اش منجر به باز برداشتهایی از سوی مخاطب شود.
میتوان تصویری را رودی در حرکت دید و یا جادهای.
میتوان انسانی را سایهای پنداشت.
میتوان درختی را درحال پرواز دید و رد پایی را ساکن.
گاهی رنگ، گردنی را دار میزند و گاهی معنایی را متولد.
اما همه بر ثابت نبودن تاکید دارند، گاهی بسیار غلو شده و گاهی بسیار شکیبا.
چرا که «ما به هست آلودهایم» و هست در حرکت است و معنا در حرکت.
علی خیری